English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3681 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
atomic time U زمان انفجار اتمی
late time U زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
implosion weapon U جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
atom samshing U انفجار اتمی
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
afterwinds U باد مخالف جهت انفجار اتمی
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
fire time U زمان انفجار
time of disintegration U زمان انفجار
late time U زمان سکته انفجار
predictor U دستگاه محاسب زمان انفجار
fire time U زمان اجرای اتش یا انفجار
transattack period U زمان اجرای تک اتمی
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
shock front U جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
preatomic U مربوط به زمان قبل ازاستفاده بمب یا نیروی اتمی
decay curves U منحنی نمایش کاهش تشعشعات اتمی در زمان معین
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
minometer U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout U ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
isotopy U دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation U سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
atomic weight U وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
fallout contours U خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
clean weapon U جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nucleon U اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
input time U زمان اولیه
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
half life period U مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presents U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presented U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
non uniformal surfacee U سطح نایکنواخت [ذرتی بودن سطح فرش در اثر پرداخت ناموزون اولیه و یا پاخوردگی با گذشت زمان.]
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
brisance U انفجار
detonation U انفجار
blow-ups U انفجار
pops U انفجار
blow out U انفجار
blastment U انفجار
eruption U انفجار
blow-up U انفجار
blow up U انفجار
popped U انفجار
displosion U انفجار
blasts U انفجار
pop U انفجار
plosion U انفجار
bursts U انفجار
burst U انفجار
explosion U انفجار
blast U انفجار
detonations U انفجار
blasting U انفجار
explosions U انفجار
busts U انفجار ترکیدگی
explosion proof U ازمایش- انفجار
explosive energy U قدرت انفجار
explosiveness U قابلیت انفجار
explosion proof U پوشش ضد انفجار
detonation U انفجار ناگهانی
explosion hazard U خطر انفجار
explosimeter U انفجار سنج
blasting machine U دستگاه انفجار
bursting set U محل انفجار
busting U انفجار ترکیدگی
blow out U سوختن انفجار
detonations U انفجار ضربهای
swooper U انفجار دار
explosive force U قدرت انفجار
explosive force U نیروی انفجار
detonation U انفجار ضربهای
POWs U صدای انفجار
burst wave U موج انفجار
POW U صدای انفجار
detonations U انفجار ناگهانی
busted U انفجار ترکیدگی
gust U انفجار فوت
gusts U انفجار فوت
blast wave U موج انفجار
blast effect U اثر انفجار
information explosion U انفجار اطلاعات
inexplosive U غیرقابل انفجار
crackled U صدای انفجار پی در پی
crackle U صدای انفجار پی در پی
implosion U انفجار از داخل
impact action U اثر انفجار
ignitor U وسیله انفجار
explosive U قابل انفجار
bust U انفجار ترکیدگی
high order detonation U انفجار شدید
craters U قیف انفجار
crater U قیف انفجار
aerial burst U انفجار هوایی
blasts U صدای انفجار
blast U صدای انفجار
big bang U انفجار بزرگ
lead in U مداررابط انفجار
yield U بازده انفجار
yielded U بازده انفجار
yields U بازده انفجار
sonic booms U انفجار صوتی
sonic boom U انفجار صوتی
population explosion U انفجار جمعیت
blasts U ضربه انفجار
blast U ضربه انفجار
misfire U گیر در انفجار
misfired U گیر در انفجار
misfires U گیر در انفجار
crackles U صدای انفجار پی در پی
sympathetic detonation U انفجار القایی
detonation charge U خرج انفجار
outburst U انفجار غضب
combustion chamber U اطاق انفجار
combustiblity U قابلیت انفجار
destruct system U سیستم انفجار
detonatable U قابل انفجار
detonable U قابل انفجار
detonating slab U مسیر انفجار
the force of the explosion U شدت انفجار
outbursts U انفجار غضب
detonation cord U سیم انفجار
detonative U اماده انفجار
dead center ignition U نقطه انفجار
countermining U انفجار ضد مین
crepitation U انفجار مکرر
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
subsidiary U عمق دهنده به انفجار
crepitate U انفجار پی درپی کردن
service mine U مین قابل انفجار
burst U منفجر کردن انفجار
impact U اثر ترکش انفجار
high order detonation U انفجار انی وکامل
low order U انفجار کند یا ناقص
afterwinds U باد بعد از انفجار
blastment U تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
blast effect U اثر موج انفجار
subsidiaries U عمق دهنده به انفجار
breech chamber U محفظه خرج انفجار
flex x U خرج انفجار کتابی
powder keg U چیز قابل انفجار
powder kegs U چیز قابل انفجار
detonating U ترکاننده وابسته به انفجار
contact fire U انفجار در اثر تماس
explosives U مواد قابل انفجار
flex x U خرج انفجار ورقهای
bursts U انفجار منفجر شدن
impacts U اثر ترکش انفجار
poised mine U مین اماده انفجار
bursts U منفجر کردن انفجار
burst U انفجار منفجر شدن
explosive range U گستره انفجار پذیری
tnt equivalent U معادل با قدرت انفجار تی ان تی
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
armed mine U مین اماده انفجار
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
countermining distance U فاصله ضد انفجار زنجیری مین
exudation U مواد پخش شونده در یک انفجار
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1time is prceious it has great
1For optimal results drink a minimum of 1 gallon of water daily
3service times
3service times
3service times
1در حلقه ها و مدولها در درس جبر چه مفهومی دارد؟ Socle
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2single gas
2single gas
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com